با گذر زمان، بازاریابان بیش از گذشته از تکنولوژی استفاده می کنند اما چرا؟ در طول یکصد سال اخیر، نوآوریهای فناورانه بیشتری نسبت به کل تاریخ بشریت رخ داده است و این سرعت نیز روزبهروز بیشتر میشود. بهروز بودن با تکنولوژیهای نوظهور عامل کلیدی و اصلی در موفقیت هر صنعت و کسبوکار-ازجمله بازاریابی- است. اصطلاح «دیجیتال مارکتینگ» برای اشاره به استراتژیهایی به کار میرود که از تکنولوژی استفاده میکنند تا پیامی را در مورد محصول یا خدمت انتقال دهند، دیجیتال مارکتینگ زیرمجموعههای زیادی دارد. موفقیت در حوزه دیجیتال مارکتینگ منوط به استفاده از تمامی ابزارهای در دسترس است.
شرکتهای بازاریابی از استراتژيهایی که شبکههای اجتماعی و تبلیغات دیجیتال را شامل میشود، همراه با تکنیکهای سنتی، استفاده میکنند. این روش به عنوان رویکرد ۳۶۰درجه شناخته میشود و تضمین میکند که بازاریابان در حد ممکن به مخاطبان بالقوه خود دسترسی پیدا کنند.
تکنولوژی و بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوا نوعی از بازاریابی دیجیتال است که شامل تولید محتوا -همانند محتوای وبلاگ، پست و ویدئو- بوده که آنها را به عنوان بخشی از بازاریابی با مخاطبان به اشتراک میگذارد. این مطالب و محتوای تولیدی معمولا بر روی سایت کسبوکارهایی دیده میشود که سعی در معرفی و بازاریابی محصولات و خدمات خود دارند.
بازاریابی محتوا دو مزیت عمده دارد: اول، به برند اعتبار میبخشد که این خود اعتماد مشتریان بالقوه را جلب میکند. این سوال را خود بپرسید، به چه کسی تمایل دارید اعتماد کنید؟ شرکتی که محصولش را به شما میفروشد یا شرکتی که به شما درباره محصولات و نحوه استفاده آنها نیز توضیح میدهد؟
مزیت دوم آن است که بازاریابی محتوا با یک استراتژی در ارتباط است که بهینهسازی موتور جستجو را در اولویت قرار داده است. به عنوان مثال یک پست وبلاگ در مورد تفاوت بین یک نژاد خاص از سگها میتواند کاربران کنجکاو را به سمت سایت بکشاند و در آخر منجر به خرید شود.
تکنولوژی و شبکههای اجتماعی
در طی دو دهه اخیر، شبکههای اجتماعی نحوه تعامل مردم با هم را دگرگون ساختهاند اما برای بازاریابان نیز فرصتهای بینظیری فراهم آوردهاند. بسترهای زیادی وجود ندارد که بتوان همانند شبکههای اجتماعی توجه کامل افراد را به خود جلب کرد، استفاده از شبکههای اجتماعی باعث کاراتر شدن بازاریابی میشود.
تنها دلیلی که شبکههای اجتماعی را برای کارآفرینان سایتهایی مانند فیسبوک و اینستاگرام به شدت محبوب کرده، بازاریابی است. در حالی که بازاریابی در شبکههای اجتماعی میتواند پرهزینه باشد-مخصوصا زمانی که در مقیاس بزرگ کار کنید- پیدا کردن بسترهای دیگر که چنین بازدهی را داشته باشند، بسیار دشوار است.
بازاریابی در شبکههای اجتماعی این اختیار را به شما میدهد تا برای تعداد افراد مشخص و بسته با بودجه در نظر گرفته شده، تبلیغ کنید. ماهیت مقیاسپذیری این تکنیک بدان معناست که بازاریابی در شبکههای اجتماعی به همان اندازه که برای شرکتهای تازه تاسیس مفید است برای کسبوکارهایی که مدت زمان زیادی از فعالیت آنها میگذرد نیز فایده دارد.
کاربران مدت زمان زیادی را در بسترهای شبکههای اجتماعی به مطالعه مطالب مورد علاقه خود میگذرانند که در این بین محتوای شما نیز دست به دست میشود. وجود محتوای تولیدی شما در شبکههای اجتماعی باعث میشود تا مردم محصولات و خدمات کسبوکار شما را جدیتر بگیرند که این ما را به سمت برندسازی اینترنتی سوق میدهد.
برندسازی اینترنتی
برندسازی یکی از فلسفههای بنیادی در پشت پرده بازاریابی است: هر چه برند در ذهن مشتری بیشتر جای گیرد، احتمال ترجیح دادن آن بیشتر میشود. همچنانکه از نام آن نیز مشخص است، برندسازی اینترنتی، استراتژیهای برندسازی را آنلاین میکند و به بازاریابان اجازه میدهد تا به مخاطبان جدیدی دست یابند.
برندسازی اینترنتی اغلب، فعالیتهای صورت گرفته در شبکه های اجتماعی را در بر میگیرد اما میتواند جوانب دیگری را نیز شامل شود. داشتن یک وبسایت ابتداییترین شکل از برندسازی اینترنتی است و محتوای آن سایت میتواند بر روی اعتبار به دست آمده یک برند تاثیر مثبت و منفی-بسته به کیفیت سایت- برجای بگذارد.
حضور یک شرکت در فضای آنلاین و آفلاین مشخص خواهد کرد که آیا شرکت برندسازی اینترنتی را به درستی انجام داده یا نه. باید در نظر داشت که برای این کار تنها یک روش وجود ندارد، همانطور که هر آژانس دیجیتال مارکتینگی -بسته به مشتریانی که با آنها کار می کنند- از یک استراتژی متفاوت استفاده خواهد کرد.
بهینهسازی موتور جستجور
در نهایت شرکتهای حوزه دیجیتال مارکتینگ باید سئو را نیز در نظر بگیرند، چرا که تا حد زیادی مشخص خواهد کرد که تا چه میزان در معرض دید مشتریان قرار میگیرند. هنگامی که افراد چیزی را در گوگل و یا هر موتور جستجوگری جستجو میکنند، به ندرت از صفحه اول گوگل میگذرند، لذا وظیفه سئو آن است تا محتوای تولیدی را در بالای صفحه اول گوگل قرار دهد تا مردم از محصولات و خدمات شما آگاه شوند. بسیاری از شرکتهای حوزه دیجیتال مارکتینگ در زمینه سئو برای مشتریان، متخصص شدهاند و یا اینکه از متخصصان دیگر به صورت مستقیم و غیرمستقیم استفاده میکنند.
نقش اصلی سئو آن است که یک برند را بیش از پیش در دسترس افراد معمولی قرار دهد. اگر مشتریان بالقوه برای پیدا کردن یک کالا یا خدمت مجبور باشند بسیار جستجو کنند، این موضوع از آن حکایت دارد که بازاریابی به درستی انجام نشده است. با این حال سئو نمیتواند ناگهانی و یکباره تقاضا به وجود آورد اما مردم آنچه را که در مرحله اول فروخته میشود، جستجو میکنند.
نتیجه
تعداد ابزارهای تکنولوژی محور حوزه بازاریابی پرشمار هستند و هر کدام در زمینهای خاص میتوانند تاثیر بهسزایی برجای گذارند. ابزارهایی که در این مطلب به آن اشاره شد برای هر کسبوکاری اهمیت زیادی دارند و به کارگیری آنها برای طی کردن مسیر موفقیت حیاتی به نظر میآید. مطالب بعدی این بخش موارد بیشتری را مورد توجه و بررسی قرار خواهد داد.
منبع: hackernoon.com