معرفی روشهایی که کمترین هزینه را به کسبوکارهای کوچک برای بازاریابی تحمیل میکند اگر کسی از محصولات شما خبر نداشته باشد، قطعاً نمیتواند محصولی نیز بخرد. این همان امری است که بازاریابی را به چنین بخش مهمی از فعالیتهای تجاری تبدیل کرده است. بسیاری از مشاغل کوچک منابع کافی مالی برای اختصاص دادن به کمپینهای تبلیغاتی مانند تبلیغ محصول توسط برخی از بازیگران بزرگ را ندارند. خوشبختانه، اینترنت روشهای زیادی را برای بازاریابی با بودجه کم برای کسبوکارهای کوچک معرفی کرده است. در ادامه به بررسی چندین استراتژی بازاریابی میپردازیم که مشاغل کوچک میتوانند از آنها بهره برند بدون اینکه هزینههای زیادی را متحمل شوند. ۱- شبکههای اجتماعی و بازاریابی با بودجه کم در دنیای امروز موارد بسیار کمی وجود دارد که همه از آن استفاده کنند؛ شبکههای اجتماعی یکی از آنهاست. درواقع ۳٫۴۸میلیارد نفر در سال ۲۰۱۹ از شبکههای اجتماعی استفاده کردهاند. این موضوع از آن حکایت دارد که برای مشتریان بازار هدف فرصتی عالی در شبکههای اجتماعی وجود دارد و لازم است که بر روی این حوزه تمرکز ویژه داشت. بسترهای نرمافزاری که باید برای این کار استفاده کرد بسته به مخاطب هدف کمی متفاوت خواهد بود. بااینوجود تعداد بسیار زیادی از کاربران فیسبوک و اینستاگرام برای اکثر کسبوکارهای مختلف انتخابی مناسب است. کاربرد شبکههای اجتماعی فیسبوک با ۲٫۳۸ میلیارد کاربر بیشترین سهم بازار را در بین شبکههای اجتماعی در اختیار دارد. اینستاگرام حدود یک میلیارد کاربر دارد اما اشتراکگذاری مطالب در آن کمی سادهتر است. ذکر این نکته ضروری است که مردم عاشق محتوای تصویری هستند، بنابراین تدوین یک استراتژی اینستاگرام میتواند برای کسبوکارتان مفید واقع شود. لینکدین بر روی شبکهسازی اجتماعی برای کسبوکارها تمرکز دارد و منبع بسیار خوبی برای جذب کاربران است، بهخصوص زمانی که حوزه فعالیت شرکت، حوزه کسبوکار به کسبوکار (B2B)باشد. ارتقا پستها در فیسبوک قبلاً تبلیغات رایگان در فیسبوک کاملاً اثرگذار بود اما دیگر اینگونه نیست. حال با پرداخت هزینههای ارتقا پست (Boosted Posts) و درصورتیکه این کار بهخوبی انجام شود میتواند بازگشت سرمایه قابل قبولی را به دنبال داشته باشد. آمارها نشان میدهد که ۷۶درصد از افراد بالای ۳۵ سال محصولی را خریدهاند که تبلیغ آن را در فیسبوک مشاهده کرده بودند. نحوه افزایش اثر گذاری مطالب در فیسبوک اولین قدم برای افزایش اثرگذاری پستها، انتخاب مناسب مطالب تولیدی است. به یاد داشته باشید که محتوای تولیدی شما باید در درجه اول به مخاطبان کمک کند و برای آنها مفید باشد. بهعنوانمثال، اگر حوزه فعالیت شما در زمینه املاک و مستغلات است و به دنبال مشتری هستید، در مورد نحوه آمادهسازی ملک برای فروش، موارد اصلی در هنگام خرید ملک و غیره که مخاطبان به آن نیاز دارند، مطلب تهیه کنید. هر از چند گاهی خدمات خود را به مشتریان معرفی کنید اما هدف اصلی خود را کمک به مشتریان و افزایش دانش آنها در هنگام خریدوفروش املاک، قرار دهید. از تصاویر استفاده کنید چراکه برای جلبتوجه کاربران مفید است و باعث میشود تا آنها تبلیغات شما را به یاد داشته باشند. درواقع، پستهایی که دارای تصاویر هستند حدود ۶۵۰درصد نسبت به پستهای متنی جذابیت بیشتری دارند؛ اما مراقب باشید: فیسبوک دسترسی به تصاویری را که از ۲۰درصد کل متن تجاوز کند، محدود یا حذف میکند. از فضای زیرنویس استفاده کنید و فقط مهمترین اطلاعات را بر روی تصاویر درج کنید. اینستاگرام اینستاگرام در درجه اول یک پلتفرم تصویر محور است. میدانیم که مردم دیدن تصاویر را نسبت به متن ترجیح میدهند، پس چرا از آن استفاده نکرد؟ اگر حوزه کاری شما در زمینه کافیشاپ است، چند عکس از کافه لاته خود بگیرد تا بعداً آنها را در اینستاگرام پست کنید. اگر مالک یک سالن زیبایی هستید با اجازه مشتریان خود عکسهایی را برای انتشار در اینستاگرام از خدمتتان بگیرید. همچنین لازم است از هشتگهای مرتبط برای افزایش احتمال دیده شدن مطالبتان اضافه کنید. لینکدین لینکدین یک بستر عالی برای شبکهسازی با سایر کسبوکارها است و میتواند شما را بهعنوان یک متخصص در حوزه کاریتان معرفی کند. اگر بر روی بازاریابی B2B کار میکنید، لینکدین مختص شما است. جالب است بدانید بیش از ۸۰درصد از مشتریان راغب حوزه B2B از پلتفرم لینکدین به سمت کسبوکارها هدایت میشود. ۲- لیست ایمیل و بازاریابی با بودجه کم بازاریابی مستقیم از طریق نامه پستی در روزگار خود موفقیتآمیز بوده اما اکنون هیچکس از خواندن نامههای ناخواسته خوشحال نمیشود. همچنین هزینه بالایی دارد و بازگشت سرمایه آن بهشدت کاهش یافته است. طبق بررسیهای مجله اقتصادی هاروارد، بازاریابی مستقیم از طریق نامههای پستی و ایمیل مارکتینگ نتایج مشابهی را به دنبال دارد؛ با این تفاوت که هزینه اولی نسبت به دومی بیش از ۱۰۰برابر است. همچنین بازگشت سرمایه ایمیل مارکتینگ ۹۵برابر نسبت به بازاریابی از طریق نامه پستی، بیشتر است. امکان ارائه اطلاعات بیشتر در ایمیل مارکتینگ لینکهای دیجیتالی این امکان را به شما میدهد تا منابع زیادی را در اختیار مشتری قرار دهید. بهعبارتدیگر شما میتوانید اطلاعات زیادی را در ایمیل ارسالی –ایمیلهایی که برای جذب مشتری و هدایت آنها به سمت سایت ارسال شدهاند- برای مشتریان قرار دهید. همچنین امکان آن وجود دارد تا افرادی را که در حال باز کردن ایمیلهای شما هستند و برخی از مراحل برنامهریزیشده توسط شما را طی میکنند، شناسایی کنید. حتماً ضروری است تا ایمیلهایی که برای کاربران ارسال میشود باکیفیت بالا و برای خوانندگان مفید باشد. در مورد اینکه برای کاربران چند بار ایمیل ارسال میکنید نیز محتاط باشید. افراد از اسپمها تنفر دارند و حتی باید در نظر داشت که اطلاعات باکیفیت نیز زمانی که بیشازحد برای کاربران ارسال میشود، میتواند برای بسیاری آزاردهنده باشد. موانع ایمیل مارکتینگ یكی از بزرگترین موانع این نوع بازاریابی آن است كه صاحبان کسبوکارها غالباً احساس میکنند كه لیست ایمیل آنها بهاندازهای کوچک است که ارزش زمان صرف شده برای ایجاد ایمیلها را جبران نمیکند. لیست مشترکین خود را از طریق کمپینهای شبکههای اجتماعی بسازید یا از مشتریان دعوت کنید تا در هنگام خرید محصولات در خبرنامه سایت ثبتنام کنند. از اینکه چقدر مشترکین ایمیلی که با درخواست شما ثبتنام کردهاند، برای سایت و محصولاتتان ارزشمند خواهد بود متعجب میشوید. البته اطمینان حاصل کنید که خبرنامه سایت ارزش خواندن و وقت گذاشتن را دارد ؛ همچنین ایمیلهای شما مستقیماً وارد پوشه اسپم کاربران نمیشود. ۳- سئو و بازاریابی با بودجه کم گوگل در هر ثانیه به بیش از ۴۰هزار پرسش، پاسخ میدهد. اگر تابهحال فکر کردهاید که چرا کسبوکار شما باید در نتایج گوگل نشان داده شود، پاسخ شما اینجاست: مردم در گوگل به دنبال اطلاعات هستند بنابراین لازم است این اطلاعات را برای مشتریان بازار هدف خود فراهم کنید. سئو موضوعی گسترده است اما مهمترین بخش آن فراهم کردن محتوای باکیفیت و مفید برای مخاطبان است؛ یعنی با پر کردن محتوای تولیدی با کلمات کلیدی مرتبط و تصاویر چشمنواز آن را بهینه کنید. عناوینی مطرح کنید که با خواندن مقاله به دانش کاربران بیفزاید. پاسخ کامل و دقیق به یک سؤال میتواند بهصورت پاسخ ویژه یا برجسته گوگل (Featured Snippet) به نمایش درآید و محتوای شما را در بالای صفحه گوگل نشان دهد. لازم است تا از بهینهسازی سئو محلی نیز استفاده کنید، زیرا در بازار محلی رقابت کمتری وجود دارد. نام مکان را در پستهای خود قرار دهید و یک حساب کاری با گوگل ایجاد کنید تا موتور جستجو بتواند پرسوجوهای محلی را به شما نشان دهد. ۴- برنامه ارجاع مشتری اگر مشتریان برند شما را دوست دارند، چرا به آنها فرصتی نمیدهید تا از شما حمایت کنند؟ برخی ممکن است این کار را با تعریف کردن از محصولات شما -محصولاتی که خودشان دوست دارند- برای دوستانشان انجام دهند؛ اما اکثر آنها میتوانند کارهای بیشتری انجام دهند. یک «برنامه ارجاع مشتری» راهی مناسب برای این امر است. به این موضوع فکر کنید که چه چیزی میتواند برای مشتریانتان ارزشمند باشد و آن را به مشتریان پیشنهاد دهید. یک روش درست و واقعی آن است که در صورت خرید دوباره مشتریان به آنها تخفیف بیشتری بدهید. بااینحال، مشکل این روش آن است که مشتری بیشتر بر روی تخفیفها تمرکز دارد تا اینکه مشتریان راغب بیشتری را معرفی کند. احتمال اینکه مشتریان راغب از چرخه خرید خارج شوند بیشتر است. روشی برای جذب مشتریان راغب بهجای روش اخیر میتوان از روش ردیابی استفاده کرد. به مشتریان خود کد ارجاعی بدهید که بتوانند به دوستان خود تحویل دهند. سپس وقتی دوستانشان از کد استفاده میکنند، هم دوست و هم مشتری ارزشافزودهای را دریافت میکنند. این ارزشافزوده میتواند یک اعتبار برای خرید بعدی آنها یا حتی پول نقد پرداختی به مشتریان باشد. خلاق باشید و به آنچه قادر است مشتریان فعلی شما را به سفیران برندتان ارتقا دهد، فکر کنید. بازاریابی برای موفقیت کسبوکارها ضروری است اما بودجه هنگفت خیر. شبکههای اجتماعی، کمپینهای ایمیل مارکتینگ، سئو و برنامههای ارجاعی همه روشهایی عالی هستند که میتوان بدون تحمل هزینههای سنگین محصولات خود را بهخوبی معرفی و تبلیغ کنید. بازاریابی با بودجه کم را همین الان شروع کنید. منبع: business.com
ادامه مطلببسیاری از کسبوکارهای کوچک برای دستیابی به مشتری از روشهای قدیمی، شبکهسازی و بازاریابی دهانبهدهان استفاده میکنند. بسنده کردن به این مقدار از بازاریابی احتمالا میتواند به بقای کسبوکار –حداقل برای مدتی- کمک کند. با گذر زمان معمولا کسبوکارها برای گسترش فعالیتشان برنامهریزی میکنند که از این پس دیگر بازاریابی آزاد و بدون چارچوب پاسخگو نخواهد بود. مدیر یک کسبوکار بسته به عادات و علایق بالقوه مشتریان، معمولا میتواند تشخیص دهد که بر روی کدام نوع از تبلیغات باید سرمایهگذاری کند. اما این مدیران به احتمال زیاد نمیدانند که چه مقدار از سودشان را باید برای بازاریابی هزینه کنند تا مشتریان بیشتری را به کسبوکارشان جذب کنند. مطمئنا این مدیران قادر نخواهند بود تا محدوده قیمتی دقیقی را برای هزینههای بازاریابی مشخص کنند. اجاره را فراموش نکنید سایت Entrepreneur از فرمولی استفاده میکند که در آن از سود ناخالص سالانه پیشبینیشده توسط کسبوکار و مقدار اجاره پرداختی استفاده میشود و با کمک آن مقدار هزینه مناسب برای بازاریابی را تعیین میکند. اما چرا اجاره در فرمول گنجانده شده است؟ چرا طبق گفته اکثر آژانسهای تبلیغاتی «بین پنج تا هشت درصد از فروش ناخالص کسب وکار» را برای بازاریابی در نظر نگیریم؟ این موضوع به دلیل آن است که مکان کسبوکار خود تبلیغی برای کسبوکار است. اگر مقدار زیادی اجاره پرداخت کنید –مثلا یکصدهزار دلار در یک سال- پس به احتمال زیاد در مکانی فوق العاده قرار دارید. مردم تمام مدت اسم شرکت شما را میبینند و به احتمال زیاد موقع جستجو کالاهای مشابه، کالای شما در ذهن مشتری جای گرفته است. اما اگر کسبوکار شما در جایی بنا نهاده شده که خارج از دید مناسب است –همانند آپارتمان مسکونی شما که در آن قابلیت دید کسبوکار صفر است- باید مبالغ بیشتری را به بازاریابی اختصاص دهید تا این موضوع را اعلام کنید که دفتر خاصی در خیابان ندارید. فرمول محاسبه بودجه بازاریابی در مرحله اول، باید دامنه بودجه بازاریابی –بیشترین و کمترین مقدار هزینه- را تعیین کنید. این دو عدد بین ۱۰ و ۱۲درصد از فروش ناخالص سالانه پیشبینیشده کسب وکار شماست. به عنوان مثال اگر پیشبینی میکنید که درآمد سالانه شما یک میلیون دلار است پس ۱۰درصد آن معادل ۱۰۰هزار دلار و ۱۲درصد آن معادل ۱۲۰هزار دلار است. سپس هر کدام از این اعداد را در اضافه بهایی –قیمت منهای هزینه- که در میانگین هر تراکنش به دست میآورید، ضرب کنید. این بدان معناست که اضافه بها ناخالص بیشتر از هزینه، به عنوان درصدی از هزینه بیان میشود. بنابراین اگر کسب وکاری بر روی هر ویجت ۱۰۰دلار هزینه کند اما آن را با قیمت ۱۵۰دلار به فروش برساند، اضافه بها آن معادل ۳۳درصد است(حاشیه سود ۵۰دلار است و عددی است که بیشتر صاحبان کسب وکارها بر روی آن تمرکز دارند). بعد از آن سود ناخالص را بر هزینه تقسیم میکنیم. در مثال بالا، سود ناخالص معادل ۳۳۳هزار دلار است که آن را بر ۶۶۶هزار دلار تقسیم میکنیم(مقداری که بر برای خرید یا ساخت ویجتی که به فروش میرسد، هزینه شده است). نتیجه معادل ۰٫۵ یا ۵۰درصد است. این بدان معناست که ۳۳درصد حاشیه سود بیانگر اضافه بهایی معادل ۵۰درصد است. در پایان درصد اضافه بها را در ۱۰۰هزار و ۱۲۰هزار ضرب میکنیم که مبالغ ۵۰هزار و ۶۰هزار دلار به دست میآید. سپس مقدار اجارهبها سالانه –مثلا ۲۵هزار دلار- را از آن کم میکنیم. اعداد به دست آمده بین ۲۵ و ۳۵هزار دلار است که دامنه بودجه تبلیغاتی برای هزینه بر روی بازاریابی را مشخص میکند. یک مثال دیگر انتظار دارید در سال آینده درآمدی معادل ۲٫۵میلیون دلار به دست بیاورید. هر ویجتی که به فروش میرسانید ۲۵دلار برای شما آب میخورد که شما هر کدام را به مبلغ ۵۵دلار میفروشید. گام اول؛ ۱۰ و ۱۲درصد از سود ناخالص پیشبینیشده خود را محاسبه کنید: ۱۰درصد از ۲٫۵میلیون دلار میشود ۲۵۰هزار دلار و ۱۲درصد از ۲٫۵میلیون دلار نیز معادل ۳۰۰هزار دلار است. گام دوم؛ درصد میانگین اضافه بها هر ویجت را مشخص کنید و آن را در ۲۵۰هزار و ۳۰۰هزار دلار ضرب کنید: حاشیه سود ۳۰دلاری شما بر روی هر ویجت معادل ۵۴٫۵درصد(اعداد گرد شده) اضافه بها است. بنابراین ۵۴٫۵درصد از ۲۵۰هزار دلار معادل ۱۳۶هزار و ۲۵۰دلار در محدوده پایین (۱۰درصد) و ۱۶۳هزار و ۵۰۰دلار در محدوده بالا (۱۲درصد) است. حال باید اجاره را از آن کم کرد. برای دستیابی به بودجه تبلیغاتی نهایی باید اجاره سالانه را از دو عدد به دست آمده کسر کنیم. بنابراین اگر اجاره شما ۴۵هزار دلار است، مبالغی که باید برای بازاریابی هزینه کنید بین ۹۱هزار و ۲۵۰ دلار و ۱۱۸هزار و ۵۰۰دلار قرار میگیرد. چگونه بودجه بازاریابی خود را هزینه کنیم؟ در مورد چگونگی تقسیم بودجه بازاریابی قوانین مشخص کمتری وجود دارد. صاحبان مشاغل تمایل دارند به بهترین وجه رفتارهای مشتریان بالقوه خود را شناسایی کنند و مشخص کنند که کدام تبلیغات را بیشتر نگاه میکنند. حتی اگر فکر میکنید که شناخت مشتریان، تفاوت زیادی را تقسیم بودجه بازاریابی به وجود میآورد لازم است به آمار مفیدی درباره میانگین هزینه سایر کسبوکارها بر بازاریابی نیز توجه کنید. طبق انتظار، بازاریابی دیجیتال به رشد خود ادامه داده است. پیش بینی میشود که تا سال ۲۰۲۰ مردم نسبت به تماشای تلویزیون، وقت بیشتری را در گوشیهای همراه خود میگذرانند. تا سال ۲۰۱۸ کسب وکارها حدود ۴۱درصد از بودجه بازاریابیشان را به دیجیتال مارکتینگ اختصاص دادهاند (همانند تبلیغات کلیکی و سئو). تا سال ۲۰۲۰ این مقدار به ۴۵درصد افزایش خواهد یافت. بیشتر این هزینهها به سمت فعالیتهای حوزه بازاریابی موتورهای جستجو حرکت خواهد کرد(خرید تبلیغات از گوگل ادز به محبوبترین آن تبدیل شده است)، پس از آن نمایش آنلاین تبلیغات همانند تبلیغات بنری و ویدئویی قرار دارد. هزینه بر روی سئو نیز حائز اهمیت است. مقایسه این اعداد با اعداد سال ۲۰۱۶ از آن حکایت دارد که سرمایهگذاری در بازاریابی ویدئویی تا سال ۲۰۲۱ دوبرابر خواهد شد. هزینهها در شبکههای اجتماعی نیز همچنان با میانگین رشد ۱۷درصد تا سال ۲۰۲۱ افزایش خواهد یافت. تا سال ۲۰۲۱ تقریبا نیمی از کل هزینههای تبلیغات به سمت بازاریابی ایمیلی، تبلیغات ویدئویی آنلاین، تبلیغات در شبکههای اجتماعی، نمایش تبلیغات و تبلیغات کلیکی حرکت خواهد کرد. منبع: getgist.com
ادامه مطلبفرض کنید به شما پیشنهاد داده میشود تا در ازای آنکه یک ماه به جستجو گوگل دسترسی نداشته باشید، ۱۰دلار به شما پرداخت شود. نه؟ ۱۰۰دلار چطور؟ هزار دلار؟ چقدر باید به شما پرداخت شود تا اجازه دسترسی به ویکی پدیا را از شما بگیریم؟ جوابهایی که به این سوالات داده میشود میتواند در ارزیابی و اندازهگیری سهم اقتصاد دیجیتال مفید واقع شود. اما در ابتدا لازم است تعریفی از اقتصاد دیجیتال ارائه شود. اقتصاد دیجیتال چیست؟ اقتصاد دیجیتال به اقتصادی اشاره دارد که مبتنی بر محاسبات تکنولوژیمحور است، همچنین این مفهوم به عنوان «انجام دادن فعالیت اقتصادی از طریق بازارهایی مبتنی بر اینترنت و شبکه گسترده جهانی» در نظر گرفته شده است. اقتصاد دیجیتال همچنین به اقتصاد اینترنتی، اقتصاد جدید یا اقتصاد شبکهای اشاره دارد. اقتصاد دیجیتال به طور فزایندهای با اقتصاد سنتی در هم تنیده است که این خود تشخیص اندازه آن را مشکل میکند. اقتصاد دیجیتال در آمریکا در سال ۲۰۱۸ آمریکاییها به طور متوسط در هر روز معادل ۶٫۳ساعت بر روی رسانههای دیجیتال وقت صرف کردهاند. این زمان نه فقط برای گوگل و ویکی پدیا بلکه شبکههای اجتماعی، کلاسهای آنلاین، نقشهها، پیامرسانی، ویدئوکنفرانس، موسیقی، اپلیکیشنهای تلفن هوشمند و سایر موارد است. رسانههای دیجیتال سهم بزرگ و روبه رشدی از زمان بیداری ما را مصرف میکنند. اما این کالاها و خدمات تا حد زیادی در محاسبات رسمی فعالیتهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و بهرهوری (که صرفاً تولید ناخالص داخلی به ازای هر ساعت کار است) در نظر گرفته نمیشود. ما به موسیقی نسبت به قبل بیشتر و بهتر گوش میدهیم، به آسانی از ابزارهای مسیریابی استفاده میکنیم، با همکاران و دوستان خود به طرق مختلف و متنوعی ارتباط برقرار میکنیم و از مزایای بیشمار دیگری که ۴۰ سال پیش قابل تصور نبود، لذت میبریم. اما اگر فقط به اعداد تولید ناخالص داخلی توجه کنید، فکر میکنید که انقلاب دیجیتال هرگز اتفاق نیفتاده است. سهم بخش اطلاعات به عنوان قسمتی از کل تولید ناخالص داخلی از سال ۱۹۸۰ به بعد تغییر چندانی نکرده است، سالانه ارقامی بین چهار تا پنج درصدی را نشان میدهد، فقط در سال ۲۰۱۸ به پنج ونیم درصد رسید. برای مشخص کردن این موضوع میتوان به جمله مشهور رابرت سولو اقتصاددان نامدار اشاره کرد: «ما عصر دیجیتال را در همه جوانب به جز آمار تولید ناخالص داخلی مشاهده میکنیم». چرا محاسبه اقتصاد دیجیتال دشوار است؟ دلیل محاسبه نکردن ارزش کامل اقتصاد دیجیتال آن است که تولید ناخالص داخلی براساس آنچه مردم برای کالاها و خدمات میپردازند، اندازهگیری میشود. با در نظر گرفتن استثنائاتی، اگر کالایی قیمت صفر داشته باشد، در تولید ناخالص داخلی به اندازه صفر محاسبه میشود. اما بیشتر ما از کالاهای دیجیتال رایگان مانند ویکیپدیا و نقشههای آنلاین نسبت به نسخههای گران قیمت کاغذی آنها، ارزش بیشتری به دست میآوریم. سیاست گذاران از دادههای تولید ناخالص داخلی برای تصمیم گیری در مورد چگونگی سرمایهگذاری، از زیرساختها و تحقیقوتوسعه گرفته تا آموزش و تبلیغات در فضای مجازی استفاده میکنند. نهادهای ناظر از آن برای قانونگذاری استفاده میکنند که این خود بر روی شرکتهای حوزه تکنولوژی و سایر سازمانها تأثیر میگذارد. از آنجایی که مزایای دیجیتالی شدن به طور چشمگیری دست کم گرفته میشود، سیاستها و تصمیمات اتخاذ شده با درکی ضعیف از واقعیتها به اجرا گذاشته میشوند. مدیریت موثر اقتصاد دیجیتال به توانایی ما در ارزیابی دقیق ارزش کالاها و خدمات رایگان دیجیتال بستگی دارد. به همین دلیل تکنیک جدیدی برای اندازهگیری میزان پرداخت مصرف کنندگان برای محصولات دیجیتال و نیز میزان سود و مطلوبیت اکتسابی آنها در این گزارش تهیه شده است. به عنوان مثال، تحقیقات مجله کسب وکار هاروارد با فلیکس اگگرز، از دانشگاه گرونینگن، نشان داد که فیسبوک به تنهایی از سال ۲۰۰۴ تاکنون بیش از ۲۲۵ میلیارد دلار ارزش –ارزشی که در تولید ناخالص داخلی اندازهگیری نمیشود-برای مصرفکنندگان ایجاد کرده است. گرفتن سود غیرقابل اندازهگیری کالاهای رایگان مشکلی جدید نیست: به موجهای ابتکاری نوآوری فکر کنید که محصولات تقریبا رایگانی مانند آنتیبیوتیکها، رادیو و تلویزیون تولید کردهاند که به وضوح ارزش قابل توجهی را به مصرف کننده انتقال میدهند. با توجه به رشد فوقالعاده سریع کالاها و خدمات دیجیتال در اقتصاد، زمان آنکه این مشکل حل شود، گذشته است. تولید ناخالص داخلی چه کالاهایی را اندازهگیری نمیکند؟ تولید ناخالص داخلی اغلب به عنوان نمایندهای از چگونگی انجام سازوکار فعالیتهای اقتصادی به کار میشود. این عدد نسبتاً دقیقی است که هر سه ماه نشان میدهد اقتصاد در حال رشد بوده یا کوچکتر شده است. با این حال، تولید ناخالص داخلی تنها ارزش پولی کلیه کالاهای نهایی تولید شده در اقتصاد را در نظر میگیرد. از آنجایی که تولید ناخالص داخلی تنها هزینههای پرداختی برای کالاها و خدمات را محاسبه میکند و به مطلوبیت و سود به دست آمده کاری ندارد، ممکن است رفاه اقتصادی مصرف کننده با تولید ناخالص داخلی همبستگی نداشته باشد. در واقع، برخی اوقات که تولید ناخالص داخلی بالا میرود، رفاه اقتصادی مصرف کننده کاهش می یابد و بلعکس. تولید ناخالص داخلی میتواند شاخصی گمراه کننده باشد خبر خوب آن است که اقتصاد حداقل به صورت تئوری برای سنجش رفاه مصرف کننده شاخصی معرفی کرده است. این شاخص اضافه رفاه مصرف کننده نام دارد که از تفاضل بین حداکثر قیمتی که مصرف کننده تمایل دارد برای کالا بپردازد با قیمت کالا به دست میآید. به عنوان مثال اگر حاضر باشید برای خرید یک پیراهن تا ۱۰۰ دلار هم پرداخت کنید اما برای خرید آن فقط ۴۰ دلار پرداخت کنید، مازاد رفاه شما معادل ۶۰دلار است. برای درک اینکه چرا تولید ناخالص داخلی میتواند شاخصی گمراهکننده برای سنجش رفاه اقتصادی باشد، دانشنامه انگلیسی بریتانیکا و ویکیپدیا را در نظر بگیرید. بریتانیکا قبلاً چندین هزار دلار قیمت داشت، به این معنی که مشتریانش حداقل آن مبلغ را میدانستند. اما ویکی پدیا، یک سرویس رایگان است که مقالات بیشتری با کیفیت قابل مقایسه با بریتانیکا دارد. با اندازهگیری هزینههای مصرف کننده، ارزش این صنعت کاهش یافت(هنگامی که مصرف کنندهگان در سال ۲۰۱۲ استفاده از دانشنامه چاپی را کنار گذاشتند، نسخه چاپی این دانشنامه از چرخه اقتصادی خارج شد)؛ اما اندازهگیری مزایای به دست آمده نشان میدهد که مصرفکنندگان هرگز وضعیتی بهتر از زمان حال را نداشتهاند. تحقیقات مجله کسب وکار هاروارد نشان داد که ارزش متوسطی که مصرف کنندگان ایالات متحده از ویکی پدیا طی یک سال به دست میآورند حدود ۱۵۰ دلار است حال آنکه در قبال آن هزینهای پرداخت نمیکنند. این بدان معناست که حدود ۴۲ میلیارد دلار مازاد رفاه مصرف کننده در تولید ناخالص داخلی ایالات متحده منعکس نمیشود. ادامه مطلب را در اهمیت محاسبه اقتصاد دیجیتال بخوانید. منبع: مجله اقتصادی هاروارد
ادامه مطلب