صاحبان کسب وکارهای کوچک، فارغ از نوع صنعت و تعداد کارمندان، باید چرخه سرمایه در گردش شرکت خود -یا مدت زمانی که از تولید یک محصول و خدمت تا زمان دریافت مبلغ آن محصول و خدمت میگذرد- را درک کنند. هر چه این چرخه طولانیتر باشد، یک کسب وکار زمان بیشتری را بدون نقدینگی و سرمایه به سر می برد و در سرمایهگذاری یا پرداخت هزینهها و تعهدات شرکت، امکان ایجاد اختلال بیشتر میشود.
درک کامل مولفههای چرخه سرمایه در گردش برای بقاء شرکت ضروری است، چرا که امکان مدیریت بهتر جریان نقدینگی را به شرکت میدهد. تمام کارشناسان کسب وکارهای کوچک معتقدند که نداشتن برنامه درست و پیشبینی نکردن مقدار نقدینگی لازم، عامل اصلی در ورشکست شدن کسبکارهای کوچک است. همچنین این یک شاخص مناسب برای نشان دادن کارایی و سلامت مالی کوتاه مدت شرکت است. جریان گردش نقدی مثبت نشانهای از امکان گسترش، رشد یا کسب موقعیت مناسب در بازار است.
چگونه سرمایه در گردش را حساب کنیم؟
سرمایه در گردش از تفاضل بین داراییهای جاری(حسابهای دریافتنی، دریافتهای نقدی و معادل آن و هر موجودی دیگر) و بدهیهای جاری (از جمله حسابهای پرداختنی) به دست میآید. وقتی داراییهای یک شرکت از بدهیهای آن کمتر باشد، کسری در گردش سرمایه وجود دارد. همچنین امکان دارد سرمایه در گردش قابل توجهی در اختیار شرکت باشد و همزمان مشکل نقدینگی –به دلیل کمبود نقدینگی در داراییهای جاری- وجود داشته باشد.
نسبت سرمایه در گردش شرکت را میتوان با تقسیم داراییهای جاری بر بدهی های جاری به دست آورد. اگر عدد به دست آمده کمتر از ۱ باشد نشانگر نرخ منفی سرمایه در گردش همراه با داراییهای فعلی اندک است که نمیتواند بدهیهای کوتاه مدت را پوشش دهد. از طرف دیگر نسبت بالاتر از ۲ میتواند مدیریت ضعیف سرمایه را نشان دهد(موجودی بالای محصولات در انبار، مقدار زیاد پول که در بانک سپردهگذاری شده و سرمایهگذاری نشده است، وصول مطالبات). دامنه ایدهآل این نسبت بین ۱٫۲ تا ۲ است. این مقدار نشان میدهد که شرکت قادر است هزینههای جاری و نقدینگی لازم را تامین کند و برای مواقع غیرمنتظره همانند هزینههای نگهداری و یا ساخت برای کسب وکار جدید، اختیار عمل داشته باشد.
معیاری برای تعیین نقدینگی مورد نیاز
یک معیار مهم در تعیین نقدینگی مورد نیاز یک شرکت، درک چرخه عملیاتی یا مدت زمان تبدیل نقدینگی به محصول و نیز تبدیل آن محصول به نقدینگی است. چرخه عملیاتی به این موارد بستگی دارد: حسابهای دریافتنی، موجودی و حسابهای قابل پرداخت بر حسب روز، مدت زمانی که برای جمعآوری مطالبات و تبدیل آن به پول نقد طول میکشد، روزهایی که طول میکشد تا موجودی انبار به فروش رود و روزهایی که به طول میانجامد تا یک کسب وکار فاکتورهای خرید را پرداخت کند. هدف هر کسبوکاری این است که بتواند چرخه عملیاتی را با درآمد خود به تنهایی تامین مالی کند. شرکت باید حداقل به اندازه سه ماه سرمایه در گردش داشته باشد.
چگونگی مدیریت سرمایه در گردش
در مواردی که کمبود سرمایه در گردش وجود دارد، یک کسب وکار میتواند با بهبود حسابهای دریافتنی، مدیریت انبار و موجودی و حسابهای پرداختنی برای تغییر زمانبندی و در نتیجه میزان سرمایه در گردش، چرخه تبدیل نقدینگی خود را کوتاه کند. در همه موارد، این توانایی کسبوکار است که می تواند حسابها را به پول نقد تبدیل کند و این میتواند به شکل مدیریت جریان پول باشد:
- ارائه مشوقات یا الزامات همانند دادن تخفیف در پرداخت زودهنگام به منظور تسریع در دریافت حسابهای دریافتنی مثلا در ۱۰روز به جای ۳۰روز
- استخدام شخصی به صورت پارهوقت برای پیگیری حسابهای معوق از طریق تماس با مشتریان و تضمین پرداختیها
چرخه تبدیل محصول و خدمت به پول نقد با توجه به صنعت متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال تولیدکنندگان معمولاً چرخههای طولانیتری نسبت به مشاغل مبتنی بر خدمات دارند. برای برخی، سرمایه در گردش ممکن است یک مسئله فصلی باشد، همانند خردهفروشانی که باید در طول فصل تعطیلات موجودی قابل توجهی را در فروشگاه نگه دارند و سریع آن را به پول نقد تبدیل کنند.
چگونه سرمایه در گردش را افزایش دهیم؟
روشهای مختلفی برای حل مشکل کمبود سرمایه در گردش وجود دارد؛ از جمله تزریق پول نقد توسط مالک. این کمبود سرمایه در گردش را میتوان توسط ارائه سهام شرکت (اگر شرکت تا این حد رشد کرده است که بتواند سهام به بازار عرضه کند)، کاهش مخارج کلی یا بهبود هزینههای تولید از طریق تکنولوژی یا خلق نوآوری در فرایندها، جبران کرد. اکثر کسبوکارهای در حال رشد نمیتوانند چرخه عملیاتی (تعداد روزهای سررسید حسابهای دریافتنی به علاوه روزهایی که کالا در انبار ذخیره می شود) را فقط با درآمدهای آتی تأمین مالی کنند. در بسیاری از مواقع، بخصوص در مواقع رشد تجارب کسبوکارهای کوچک، وامهای تجاری مناسب میتواند از جمله هوشمندانهترین گزینهها برای جبران کمبود نقدینگی عملیاتی باشد. دو نوع وام مشترک وجود دارد که میتوانند این شکاف را برطرف کنند.
وامهای مشترک
وام کوتاه مدت معمولاً بسته به مبلغ وام و وضعیت مالی کسبوکار، در یک سال یا کمتر پرداخت میشود. وامهای کوتاه مدت اغلب برای مبالغ زیاد و هزینههای خاص استفاده میشوند که یک تاخیر قابلتوجه در دریافت پرداختیها را شامل میشود. به عنوان مثال؛ یک تولید کننده میتواند برای ساخت یک قطعه قابل توجهی از تجهیزات که برای تکمیل، تحویل و نصب، یک سال تا ۱۸ماه زمان نیاز دارد، قرارداد ببندد. در این حالت، وام ۱۸ ماهه معقول است زیرا امکان پرداخت آن به طور کامل وجود دارد. لازم به ذکر است که در اقتصادهایی که تورم دارند، نرخ تورم نیز باید در نظر گرفته شود.
یک خط اعتباری تجاری (LOC) در صورتی که به درستی مورد استفاده قرار گیرد، میتواند شکاف بین زمانی که یک کسبوکار باید هزینه مواد اولیه را به فروشندگان پرداخت کند تا زمانی که پول محصولات فروخته شده خود را از مشتریان دریافت میکند، را پر کند. وام دهندگان چرخه سرمایه در گردش عملیاتی کسب و کار، حاشیههای عملیاتی آن، ثبات روابط فعلی مشتری و فروش مداوم و فعالیتهای بازاریابی آن را برای تعیین مناسبترین خط اعتباری، تجزیهوتحلیل میکنند. یک خط اعتباری همیشه باید به عنوان یک «پل فصلی» مشاهده شود. مشکلات در پرداخت هزینههای اعتباری نشانه بارز بروز چالشهای بیشترِ سرمایه در گردش است.
دلایل موثقی وجود دارد که جمله «پول نقد پادشاه است»، یک اصطلاح کسب وکاری محبوب است. روشن است که چرا مدیریت سرمایه در گردش هوشمندانه در تضمین موفقیت کسبوکاری که جریان نقدینگی دارد، حیاتی است.
منبع:
content.investorscommunitybank.co