فرض کنید به شما پیشنهاد داده میشود تا در ازای آنکه یک ماه به جستجو گوگل دسترسی نداشته باشید، ۱۰دلار به شما پرداخت شود. نه؟ ۱۰۰دلار چطور؟ هزار دلار؟ چقدر باید به شما پرداخت شود تا اجازه دسترسی به ویکی پدیا را از شما بگیریم؟ جوابهایی که به این سوالات داده میشود میتواند در ارزیابی و اندازهگیری سهم اقتصاد دیجیتال مفید واقع شود. اما در ابتدا لازم است تعریفی از اقتصاد دیجیتال ارائه شود.
اقتصاد دیجیتال چیست؟
اقتصاد دیجیتال به اقتصادی اشاره دارد که مبتنی بر محاسبات تکنولوژیمحور است، همچنین این مفهوم به عنوان «انجام دادن فعالیت اقتصادی از طریق بازارهایی مبتنی بر اینترنت و شبکه گسترده جهانی» در نظر گرفته شده است. اقتصاد دیجیتال همچنین به اقتصاد اینترنتی، اقتصاد جدید یا اقتصاد شبکهای اشاره دارد. اقتصاد دیجیتال به طور فزایندهای با اقتصاد سنتی در هم تنیده است که این خود تشخیص اندازه آن را مشکل میکند.
اقتصاد دیجیتال در آمریکا
در سال ۲۰۱۸ آمریکاییها به طور متوسط در هر روز معادل ۶٫۳ساعت بر روی رسانههای دیجیتال وقت صرف کردهاند. این زمان نه فقط برای گوگل و ویکی پدیا بلکه شبکههای اجتماعی، کلاسهای آنلاین، نقشهها، پیامرسانی، ویدئوکنفرانس، موسیقی، اپلیکیشنهای تلفن هوشمند و سایر موارد است. رسانههای دیجیتال سهم بزرگ و روبه رشدی از زمان بیداری ما را مصرف میکنند. اما این کالاها و خدمات تا حد زیادی در محاسبات رسمی فعالیتهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و بهرهوری (که صرفاً تولید ناخالص داخلی به ازای هر ساعت کار است) در نظر گرفته نمیشود.
ما به موسیقی نسبت به قبل بیشتر و بهتر گوش میدهیم، به آسانی از ابزارهای مسیریابی استفاده میکنیم، با همکاران و دوستان خود به طرق مختلف و متنوعی ارتباط برقرار میکنیم و از مزایای بیشمار دیگری که ۴۰ سال پیش قابل تصور نبود، لذت میبریم. اما اگر فقط به اعداد تولید ناخالص داخلی توجه کنید، فکر میکنید که انقلاب دیجیتال هرگز اتفاق نیفتاده است.
سهم بخش اطلاعات به عنوان قسمتی از کل تولید ناخالص داخلی از سال ۱۹۸۰ به بعد تغییر چندانی نکرده است، سالانه ارقامی بین چهار تا پنج درصدی را نشان میدهد، فقط در سال ۲۰۱۸ به پنج ونیم درصد رسید. برای مشخص کردن این موضوع میتوان به جمله مشهور رابرت سولو اقتصاددان نامدار اشاره کرد: «ما عصر دیجیتال را در همه جوانب به جز آمار تولید ناخالص داخلی مشاهده میکنیم».
چرا محاسبه اقتصاد دیجیتال دشوار است؟
دلیل محاسبه نکردن ارزش کامل اقتصاد دیجیتال آن است که تولید ناخالص داخلی براساس آنچه مردم برای کالاها و خدمات میپردازند، اندازهگیری میشود. با در نظر گرفتن استثنائاتی، اگر کالایی قیمت صفر داشته باشد، در تولید ناخالص داخلی به اندازه صفر محاسبه میشود. اما بیشتر ما از کالاهای دیجیتال رایگان مانند ویکیپدیا و نقشههای آنلاین نسبت به نسخههای گران قیمت کاغذی آنها، ارزش بیشتری به دست میآوریم. سیاست گذاران از دادههای تولید ناخالص داخلی برای تصمیم گیری در مورد چگونگی سرمایهگذاری، از زیرساختها و تحقیقوتوسعه گرفته تا آموزش و تبلیغات در فضای مجازی استفاده میکنند. نهادهای ناظر از آن برای قانونگذاری استفاده میکنند که این خود بر روی شرکتهای حوزه تکنولوژی و سایر سازمانها تأثیر میگذارد. از آنجایی که مزایای دیجیتالی شدن به طور چشمگیری دست کم گرفته میشود، سیاستها و تصمیمات اتخاذ شده با درکی ضعیف از واقعیتها به اجرا گذاشته میشوند.
مدیریت موثر اقتصاد دیجیتال به توانایی ما در ارزیابی دقیق ارزش کالاها و خدمات رایگان دیجیتال بستگی دارد. به همین دلیل تکنیک جدیدی برای اندازهگیری میزان پرداخت مصرف کنندگان برای محصولات دیجیتال و نیز میزان سود و مطلوبیت اکتسابی آنها در این گزارش تهیه شده است. به عنوان مثال، تحقیقات مجله کسب وکار هاروارد با فلیکس اگگرز، از دانشگاه گرونینگن، نشان داد که فیسبوک به تنهایی از سال ۲۰۰۴ تاکنون بیش از ۲۲۵ میلیارد دلار ارزش –ارزشی که در تولید ناخالص داخلی اندازهگیری نمیشود-برای مصرفکنندگان ایجاد کرده است.
گرفتن سود غیرقابل اندازهگیری کالاهای رایگان مشکلی جدید نیست: به موجهای ابتکاری نوآوری فکر کنید که محصولات تقریبا رایگانی مانند آنتیبیوتیکها، رادیو و تلویزیون تولید کردهاند که به وضوح ارزش قابل توجهی را به مصرف کننده انتقال میدهند. با توجه به رشد فوقالعاده سریع کالاها و خدمات دیجیتال در اقتصاد، زمان آنکه این مشکل حل شود، گذشته است.
تولید ناخالص داخلی چه کالاهایی را اندازهگیری نمیکند؟
تولید ناخالص داخلی اغلب به عنوان نمایندهای از چگونگی انجام سازوکار فعالیتهای اقتصادی به کار میشود. این عدد نسبتاً دقیقی است که هر سه ماه نشان میدهد اقتصاد در حال رشد بوده یا کوچکتر شده است. با این حال، تولید ناخالص داخلی تنها ارزش پولی کلیه کالاهای نهایی تولید شده در اقتصاد را در نظر میگیرد. از آنجایی که تولید ناخالص داخلی تنها هزینههای پرداختی برای کالاها و خدمات را محاسبه میکند و به مطلوبیت و سود به دست آمده کاری ندارد، ممکن است رفاه اقتصادی مصرف کننده با تولید ناخالص داخلی همبستگی نداشته باشد. در واقع، برخی اوقات که تولید ناخالص داخلی بالا میرود، رفاه اقتصادی مصرف کننده کاهش می یابد و بلعکس.
تولید ناخالص داخلی میتواند شاخصی گمراه کننده باشد
خبر خوب آن است که اقتصاد حداقل به صورت تئوری برای سنجش رفاه مصرف کننده شاخصی معرفی کرده است. این شاخص اضافه رفاه مصرف کننده نام دارد که از تفاضل بین حداکثر قیمتی که مصرف کننده تمایل دارد برای کالا بپردازد با قیمت کالا به دست میآید. به عنوان مثال اگر حاضر باشید برای خرید یک پیراهن تا ۱۰۰ دلار هم پرداخت کنید اما برای خرید آن فقط ۴۰ دلار پرداخت کنید، مازاد رفاه شما معادل ۶۰دلار است.
برای درک اینکه چرا تولید ناخالص داخلی میتواند شاخصی گمراهکننده برای سنجش رفاه اقتصادی باشد، دانشنامه انگلیسی بریتانیکا و ویکیپدیا را در نظر بگیرید. بریتانیکا قبلاً چندین هزار دلار قیمت داشت، به این معنی که مشتریانش حداقل آن مبلغ را میدانستند. اما ویکی پدیا، یک سرویس رایگان است که مقالات بیشتری با کیفیت قابل مقایسه با بریتانیکا دارد. با اندازهگیری هزینههای مصرف کننده، ارزش این صنعت کاهش یافت(هنگامی که مصرف کنندهگان در سال ۲۰۱۲ استفاده از دانشنامه چاپی را کنار گذاشتند، نسخه چاپی این دانشنامه از چرخه اقتصادی خارج شد)؛ اما اندازهگیری مزایای به دست آمده نشان میدهد که مصرفکنندگان هرگز وضعیتی بهتر از زمان حال را نداشتهاند.
تحقیقات مجله کسب وکار هاروارد نشان داد که ارزش متوسطی که مصرف کنندگان ایالات متحده از ویکی پدیا طی یک سال به دست میآورند حدود ۱۵۰ دلار است حال آنکه در قبال آن هزینهای پرداخت نمیکنند. این بدان معناست که حدود ۴۲ میلیارد دلار مازاد رفاه مصرف کننده در تولید ناخالص داخلی ایالات متحده منعکس نمیشود. ادامه مطلب را در اهمیت محاسبه اقتصاد دیجیتال بخوانید.
منبع: مجله اقتصادی هاروارد